شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل
با نگاهی سرد پرپر می شود با
خودم عهد بستم بار دیگر که تورا دیدم … بگویم از تو دلگیرم ولی باز تو
را دیدم و گفتم : بی تو میمیرم
ه حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر شعرم
نشکفته خشکید !
به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتی به التماس هایم هم اعتنا
نکردی !
میبنی قصه به پایان رسیده است و من همچنان در خیال چشمان زیبای تو ام که
ساده فریبم داد!
قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !